پیش از ورود به بحث ایده های جدید استارتاپی بهتر است مروری کوتاه بر تعریف و تاریخچه استارتاپ داشته باشیم. در مقالات و وبسایتهای مختلف تعاریف گوناگونی از مفهوم استارتاپ ارائه شده است. در این مطلب، میخواهیم گزیدهای از تمام آنها را در قالب یک تعریف ساده و خودمانی بگنجانیم. اغلب تعاریفی که از استارتاپ ارائه شده است، به بکر و نوظهور بودن ایده اصلی آن کسبوکار اشاره دارند. این ویژگی به طور کامل در استارتاپ مشهود است.
استارتاپ یعنی کسبوکاری که با هدف رشد سریع و ایدهای نو و جدید پا به عرصه فعالیت اقتصادی و اجتماعی بگذارد. یکی از اهدافی که کسب و کار های نوپا (startup company) به شکل جدی آن را دنبال میکند، ایجاد فضای شغلی جدید برای افراد ماهر و کارآفرینی است. بسیاری از استارتاپها از دنیای تکنولوژی و فناوری منشا میگیرند. این گروهها ابتدا با یک تا چد نفر افراد اصلی شروع به کار میکنند و در ادامه تقسیم کار صورت میگیرد.
تاریخچه استارت آپ
اگر بخواهیم به تاریخچه استارت آپ بپردازیم، مطمئناً میتوان شروع آن را با شروع تمدن در بین انسانها و خرید و فروش محصولات مختلف گره زد. اما آغاز استفاده از مفهوم استارت آپ به سال حدود 1911 میلادی برمیگردد که آغاز آنها با شرکتهای Silicon Valley شروع شد. یکی از مهمترین محصولات این شرکت، استارت آپ IBM بود که اسم آن از International Business Machines برگرفته شده است. این استارت آپ در سالیان بعد موفق شد که خود را به عنوان یکی از غولهای تولید کننده نرم افزار در دنیا معرفی کند.
یکی دیگر از قدیمیترین و موفقترین استارت آپ های دنیا، شرکت اپل است که توسط استیو جابز راهاندازی شد و همه شما با نحوه به وجود آمدن و سختی کشیدنهای این فرد در به نتیجه رسیدن این استارت آپ آشنا هستید. اما یکی دیگر از استارت آپ های معروف جهان که همه ما با آن درگیر هستیم، استارت آپ گوگل است که ایده آن در سال 1997 مطرح شد و در سال 1998 آغاز به کار و محصول خود را تولید کرد. امروزه میتوان موتور جستجوی گوگل را به عنوان پیچیدهترین و قویترین موتور جستجو در جهان معرفی کرد.
آیا استارتاپها حتما در زمینهی تکنولوژی فعالیت میکند؟
اکثر استارتاپهایی که در اطرافمان میبینیم به نوعی با دنیای آیتی و تکنولوژی مرتبط هستند و میتوان آنها را نوعی کسبوکار آنلاین دانست، اما حقیقت این است که یک استارتاپ الزاما به صورت آنلاین نیست، هرچند کسبوکارهای آنلاین و تجارت الکترونیک بهدلیل داشتن بازار هدف بزرگتر، فضای رشد بیشتری را برای صاحبان کسبوکار فراهم میکند.
بنیانگذار (Founder) استارتاپ به چهکسی میگویند؟
بنیانگذار یک کسبوکار معمولا علاقهای به کار کردن برای دیگران نداشته و تمایل دارد کسبوکار خودش را راه اندازی کرده و آن را مدیریت کند، اینگونه افراد معمولا ریسکپذیر بوده و قادرند مسئولیت هدایت یک کسبوکار را برعهده بگیرند.
معمولا کسبوکارهای بزرگ میتوانند چندین بنیانگذار داشته باشند که در این صورت به آنها همبنیانگذار (Co-Founder) نیز گفته میشود.
شتابدهندهی استارتاپ چیست؟
اکثر کسبوکارهای نوپا در ابتدا به شکل یک ایدهی خام مطرح میشوند و در صورتی که توجیهپذیر باشند امکان جذب سرمایه برای آنها فراهم میشود، شتابدهندهها مراکزی هستند که در ابتدای راه یک استارتاپ به آن کمک میکنند تا با سرعت بیشتری رشد کرده و بتواند اقدام به جذب سرمایهگذار نماید.
به عنوان مثال ارائهی آموزشهای رایگان به اعضای تیم، تخصیص بودجه اولیه جهت تهیهی منابع مورد نیاز، فضای کار رایگان و… نمونههایی از خدمات ارائهشده توسط مراکز رشد و شتابدهی هستند، البته که این خدمات به صورت رایگان در اختیار شما قرار نخواهد گرفت و در ازای آن باید درصدی از میزان سود کسبوکارتان را با این مراکز شریک شوید.
انواع استارتاپ
استیوبِلَنک، نویسندهی وبگاه Xconomy 5 نوع از استارت آپ های موفق را به این شکل معرفی میکند: (انواع استارت آپ)
- استارت آپ سبک زندگی
استارت آپی محسوب می شود که با زندگی روزمره ما عجین شده است. به طور مثال شخصی که ماشین برقی برای تفریح خود در پارک، تهیه کرده است با ارائه آن به دیگران و دریافت مبلغی می تواند ماشین برقی خود را در سطح بالایی نگه دارد و تفریح بیشتری کند.
- کسب و کارهای کوچک
در این نوع استارتاپ معمولا یک خانواده مالک آن است و آن را اداره میکند و بیشتر برای تامین مخارج خانواده انجام می دهند.
- استارت آپ های گسترشپذیر
این نوع سود و بازدهی بیشتری دارند و عموما به صورت خوشههای نوآور و خلاق باهم تشکیل گروه میدهند. به طوریکه چند ایده خوب در کنار هم یه ایده ناب تری را تشکیل می دهد.
- استارت آپ هایی که طراحی شده اند تا به سرعت فروخته شوند
مثلا در حوزه مسکن، استارت آپی تهیه می شود که می تواند مشکل بنگاه های املاک را به سرعت حل کند. سازنده این استارت آپ هدفش فقط فروش این استارت آپ برای شرکت های بزرگ است.
- استارت آپ های اجتماعی
هدف این استارت اپ ها فقط کسب درآمد نیست و نگاهشان بیشتر دنبال تبدیل دنیا به مکانی بهتر برای انسان ها است.
- شرکتهای استارت آپ بزرگ
شرکتهای بزرگ به دلیل تغییرات در سلیقهی مشتری، فناوریهای جدید، قانونگذاری، رقبای جدید و … مجبور هستند تا با ایفای برنامه های جدید و استارت آپ ها نوین در میدان رقابت حضور داشته باشند.
- استارت آپ های اجتماعی
برعکس استارتاپهای گسترشپذیر، هدف این استارتاپها این است که دنیا را تبدیل به جایی بهتر کنند، نه اینکه سهم بازار را بگیرند یا برای بنیانگذاران آن ثروت بسازند. بعد از بیان انواع استارت آپ برای درک بهتر مفهوم است.ارت آپ، لازم است با استارت آپ weekend آشنا شوید
نحوه تاسیس یک استارتاپ چگونه است؟
حال که با تعریف استارتاپ آشنا شدیم، بهتراست نحوه تاسیس آن را نیز بررسی کنیم. استارتاپها معمولا به روشهای مختلفی سرمایه اولیه خود را به دست میآورند:
- یکی از روشهای رایج و معمول برای جمعآوری سرمایه اولیه استارتاپ، Bootstraping نام دارد که در طی آن، موسسان استارت آپ از خانواده و دوستان خود کمک گرفته و با سرمایه افراد نزدیک به خود، کارشان را آغاز میکنند؛
- دومین روشی که برای کسب سرمایه برای استارتاپها وجود دارد، با نام Seed Funding شناخته میشود. در این روش، سرمایهگذارانی که Angel Investors یا همان فرشته سرمایهگذار نامیده میشوند، در انواع استارت آپهای نوپا و تازهکار سرمایهگذاری میکنند؛
- در مقیاس بالاتر و پس از این دو روش، روش دیگری وجود دارد که «تامین مالی سری A، B، C و D» نام دارد و توسط سازمانها و مجموعههای بسیار بزرگ انجام میشود که مبالغ بالایی در انواع کمپانیها و استارتاپهای تازهکار سرمایهگذاری میکنند؛
- آخرین روش این است که موسسان استارت آپ تصمیم بگیرند که مجموعه خود را بهعنوان یک شرکت سهامی عام معرفی کرده و سرمایه اولیه خود را از طریق عرضه اولیه سهام یا شرکت با هدف ویژه تملک (شرکت چک سفید) یا همان SPAC و یا تبادل مستقیم سهام، جمعآوری کنند. همه مردم میتوانند در یک شرکت عام سرمایهگذاری کرده و موسسان استارتاپ و سرمایهگذارهای اولیه میتوانند سهام خود را فروخته و از این طریق یک بازگشت سرمایه بینظیر را تجربه کنند.
البته باید بدانید که معمولا این سرمایهگذاران اولیه، افراد بسیار ثروتمندی هستند که سرمایهگذاران معتبر (Accredited Investors) نام دارند و کمیسیون اوراق بهادار ایالات متحده عقیده دارد که این افراد به دلیل داشتن درآمد بسیار بالا و البته ثروت خالص بسیار زیاد، از انواع ضررهای احتمالی در مسیر سرمایهگذاری بر استارتاپها، مصون هستند.
نحوه کار استارتاپ ها چگونه است؟
حال که با تعریف استارتاپ آشنا شدید، در ادامه قصد داریم به نحوه کار آن نیز بپردازیم. در مقیاس بزرگ، استارتاپها همانند انواع سازمانهای بزرگ دیگر فعالیت میکنند، یعنی مجموعه مشخصی از کارمندان در راستای تولید محصولات یا ارائه خدمات و به هدف فروختن آن محصول به مردم، کار میکنند. البته یک تفاوت بزرگ میان سازمانهای معمولی و استارت آپ وجود دارد و این تمایز اصلی، نحوه انجام کارها است.
سازمانهای عادی، همان روتین و روش انجام کارها را دوباره تکرار میکنند. برای مثال، یک رستوراندار، همانند سایر افراد شاغل در آن حوزه، کسبوکار خود را آغاز میکند و بدین شکل، از یک الگوی رایج در جامعه پیروی کرده و کسبوکار خود را عینا همانگونه اداره میکند.
از سوی دیگر استارتاپها اهداف دیگری را دنبال کرده و تلاش میکنند که یک الگوی کاملا خاص و بیهمتا را ایجاد کنند. بهعنوان مثال در دنیای صنایع غذایی، استارتاپ بلوآپرون (Blue Apron) با ایجاد یک الگوی کاملا شاخص یعنی ارائه کیتهای غذا به مشتریان، یک الگوی کاملا جدید را معرفی کرده است؛ و یا دینرلی (Dinnerly) که همانند سایر رستورانهای عادی یک سرآشپز حرفهای وعده غذایی ارائه شده به مشتریان را خود آماده میکند، اما به مشتریان آزادی انتخاب و راحتی بینظیری را عرضه میکنند که هیچ رستوران عادی توان رقابت با آن را ندارد.
این ویژگیهای شاخص باعث میشوند که اینگونه مجموعهها به دهها میلیون مشتری بالقوه دست پیدا کنند که در عوض هزاران مشتری رستورانهای عادی، یک عدد بینظیر و کاملا رویایی است.
همین موضوع و جلب توجه مشتریان بسیار زیاد، یکی دیگر از ویژگیهای خاص استارتاپها را نشان میدهد: سرعت و رشد. استارتاپها قصد دارند که بهسرعت ایده ذهنی خود را به واقعیت تبدیل کنند و این کار را از طریق فرایند تکرار (Iteration) انجام میدهند. در این فرایند، یک محصول ابتدایی و پایه را بهصورت مستمر و دائم از طریق بازخوردها و دادههای مورد استفاده، بهروزرسانی میکنند. معمولا انواع استارتاپها برای آغاز این فرایند از یک حداقل محصول پذیرفتنی که MVP نامیده میشود، استفاده میکنند و این محصول اولیه را دائما آزمایش کرده و بهبود میبخشند تا زمانی که برای عرضه به بازار کاملا آماده شود.
در همان زمانی که استارت آپها در حال بهبود محصولات خود هستند، تلاش میکنند که دامنه مشتریان خود را نیز توسعه بخشیده و گسترش دهند. این موضوع به آنها کمک میکند که یک بازار بزرگتر برای سهام خود ایجاد کرده و از این طریق سرمایه بسیار بیشتری را جذب کنند، سپس از طریق همان سرمایه، حوزه کاری خود را گسترش داده و محصولات خود را به مخاطبان بسیار بیشتری عرضه کنند.
تمام این رشد سریع و نوآوری تنها برای کسب یک هدف اصلی یعنی عرضه به بازار انجام میشود و این هدف را از همان ابتدا بهصورت کاملا صریح و یا بهصورت ضمنی و در کنار سایر اهداف، دنبال میکنند. زمانی که یک استارت آپ به مرحله عرضه سهام خود به بازار عمومی میرسد، به سرمایهگذاران اولیه این فرصت را میدهد که سرمایه خود را خارج کرده و به سود نقدی خود دست پیدا کنند. این فرایند به مفهومی در دنیای استارتاپها اشاره میکند که با نام Exit یا «خروج» شناخته شده است و اهمیت بسیار زیادی در پروسه ساخت یک استارت آپ دارد.
چرا بیشتر استارت آپ ها شکست میخورند؟
دلایل اصلی شکست استارت آپ ها را در ادامه همین مطلب به طور جزئی و با ذکر دلایل کامل معرفی میکنیم، اما سوالی که اینجا مطرح است این است که چرا درصد شکست استارت آپ ها نسبت به درصد موفقیت آنها بیشتر است؟ برای پاسخ دادن به این سؤال باید به سراغ همان جنبه روانی ذکر شده در بند قبلی برویم. احتمالاً برای خود شما نیز این اتفاق رخ داده که با خواندن یک مطلب به این نتیجه میرسید که میتوانید در این حوزه موفق باشید.